سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :0
  • بازدید دیروز :4
  • کل بازدید :74803
  • تعداد کل یاد داشت ها : 86
  • آخرین بازدید : 103/1/10    ساعت : 2:31 ص
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
  • Slide1
  • Slide2
  • Slide3
  • Slide4

سوره بقره آیه : 120

وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ

مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ (120)

 الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ أُوْلَـئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمن یَکْفُرْ بِهِ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (121)

 

و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضى نمی ‏شوند مگر آنکه از کیش آنان پیروى کنى بگو در حقیقت تنها هدایت‏ خداست که هدایت [واقعى] است و چنانچه پس از آن علمى که تو را حاصل شد باز از هوسهاى آنان پیروى کنى در برابر خدا سرور و یاورى نخواهى داشت120

کسانى که کتاب [آسمانى] به آنان داده ‏ایم [و] آن را چنانکه باید می‏خوانند ایشانند که بدان ایمان دارند

و[لى] کسانى که بدان کفر ورزند همانانند که زیانکارانند(121))

در شان نزول آیه اول از ابن عباس چنین نقل شده که یهود مدینه و نصاراى نجران انتظار داشتند که پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) همواره در قبله با آنها موافقت کند، هنگامى که خداوند قبله مسلمانان را از بیت المقدس به سوى کعبه گردانید آنها از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) مایوس شدند (و شاید در این میان بعضى از طوائف مسلمان

ایراد مى کردند که نباید کارى کرد که باعث رنجش یهود و نصارى گردد)  <193> آیه فوق نازل شد و به پیامبر اعلام کرد که این گروه از یهود و نصارى نه با هماهنگى در قبله و نه با چیز دیگر از تو راضى نخواهند شد، جز اینکه آئین آنها را دربست بپذیرى.

بعضى دیگر نقل کرده اند که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) اصرار فراوان داشت که این دو گروه را راضى کند، شاید اسلام را پذیرا گردند، آیه فوق نازل شد و به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) اعلام کرد که این فکر را از سر بدر کن چرا که آنها به هیچ قیمت راضى نخواهند شد جز به پیروى از آئین آنها. <194>

در شان نزول آیه دوم نیز روایات گوناگونى است : بعضى از مفسران معتقدند که این آیه درباره افرادى که با جعفر بن ابى طالب از حبشه آمدند و از کسانى بودند که در آنجا به او پیوستند نازل شد، آنها چهل نفر بودند، سى و دو نفر اهل حبشه ، و هشت نفر از راهبان شام که بحیرا راهب معروف نیز جزء آنان بود.

بعضى دیگر معتقدند که آیه درباره افرادى از یهود همانند عبد الله بن سلام و سعید بن عمرو و تمام بن یهودا و امثال آنها نازل شده که اسلام را پذیرفتند و براستى مؤ من شدند. <195>

193-تفسیر ابو الفتوح رازی و تفسیر فخر رازی (با تفاوت مختصری).<br>194-مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث.<br>195-تفسیر ابو الفتوح و مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث.

 

 





نظر بدهید
      

سوره بقره آیه  116 - 117

وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ کُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ (116) بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ (117)

و گفتند خداوند فرزندى براى خود اختیار کرده است او منزه است بلکه هر چه در آسمانها و زمین است از آن اوست [و] همه فرمانپذیر اویند 116

[او] پدید آورنده آسمانها و زمین [است] و چون به کارى اراده فرماید فقط می ‏گوید [موجود] باش پس [فورا موجود] می ‏شود 117

 

خرافات یهود و نصارى و مشرکان

این عقیده خرافى که خداوندداراى فرزندى است هم مورد قبول مسیحیان است ، هم گروهى از یهود، و هم مشرکان ، هر سه طایفه معتقد بودند که خداوند فرزندى براى خود انتخاب کرده است .

 





نظر بدهید
      

سوره بقره آیه 115

وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (115)

و مشرق و مغرب از آن خداست پس به هر سو رو کنید آنجا روى [به] خداست آرى خدا گشایشگر داناست 115

در شان نزول آیه روایات مختلفى نقل شده است :

ابن عباس مى گوید: این آیه مربوط به تغییر قبله است ، هنگامى که قبله مسلمانان از بیت المقدس به کعبه تغییر یافت یهود در مقام انکار بر آمدند و به مسلمانان ایراد کردند که مگر مى شود قبله را تغییر داد؟ آیه نازل شد و به آنها پاسخ داد که شرق و غرب جهان از آن خدا است .                                            

در روایت دیگرى مى خوانیم که این آیه در مورد نماز مستحبى نازل شده است که هر گاه انسان سوار بر مرکب باشد به هر سو که برود (هر چند پشت به قبله باشد) میتواند نماز مستحبى بخواند.

بعضى دیگر از ((جابر)) نقل کرده اند که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) گروهى از مسلمانان را به یکى از میدانهاى جنگ فرستاد، شب هنگام که تاریکى همه جا را فرا گرفت نتوانستند قبله را بشناسند و هر گروهى به سوئى نماز خواندند، هنگام طلوع آفتاب دیدند همگى به غیر جانب قبله نماز گذارده اند، از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) سؤ ال کردند، آیه فوق نازل شد و به آنها اعلام کرد که نمازهایشان در چنین حالتى صحیح بود (البته این حکم شرائطى دارد که در کتب فقهى آمده است ). 

 هیچ مانعى ندارد که همه شان نزولهاى فوق براى آیه ثابت باشد، و آیه هم ناظر به مساءله تغییر قبله باشد، هم خواندن نماز نافله بر مرکب ، و هم نماز واجب به هنگام نشناختن قبله ، از این گذشته اصولا هیچ آیهاى اختصاص به شان نزول خود ندارد و مفهوم آن باید به صورت یک حکم کلى در نظر گرفته شود و اى بسا از آن احکام گوناگونى استفاده شود.

 

 





نظر بدهید
      

سوره بقره آیه 114

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِی خَرَابِهَا أُوْلَـئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَن یَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَآئِفِینَ لهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ (114)

و کیست بیدادگرتر از آن کس که نگذارد در مساجد خدا نام وى برده شود و در ویرانى آنها بکوشد آنان حق ندارند جز ترسان‏لرزان در آن [مسجد]ها درآیند در این دنیا ایشان را خوارى و در آخرت عذابى بزرگ است 114

در کتاب ((اسباب النزول )) از ((ابن عباس )) چنین آمده که این آیه در مورد ((فطلوس )) رومى و یاران مسیحى او نازل شده است ، آنها با بنى اسرائیل جنگیدند و تورات را آتش زدند و فرزندان آنها را به اسارت گرفتند، بیت المقدس را ویران ساختند و مردارها در آن ریختند.

مرحوم ((طبرسى )) در ((مجمع البیان )) از ((ابن عباس )) نقل مى کند که این کوشش در تخریب و نابودى بیت المقدس همچنان ادامه داشت تا زمانى که به دست مسلمانان فتح شد.

در روایتى از امام صادق (علیه السلام ) نیز مى خوانیم که این آیه در مورد قریش نازل گردید، در آن هنگام که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را از ورود به شهر مکه و مسجد الحرام جلوگیرى مى کردند  بعضى شان نزول سومى براى آیه گفته اند و آن اینکه منظور مکانهائى است که مسلمانان در مکه براى نماز داشتند و مشرکان پس از هجرت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) آنها را ویران کردند. <189>  هیچ مانعى ندارد که نزول آیه ناظر به تمام این حوادث بوده باشد، بنابر این هر یک از شان نزولهاى فوق یکى از ابعاد مساءله را منعکس مى کند .

189-مجمع البیان و المیزان ذیل آیه مورد بحث.<br>190-تفسیر فخر رازی ذیل آیه.<br>

 





نظر بدهید
      

سوره بقره آیه 113

وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَیْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَى شَیْءٍ وَهُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ کَذَلِکَ قَالَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ (113)

و یهودیان گفتند ترسایان بر حق نیستند و ترسایان گفتند یهودیان بر حق نیستند با آنکه آنان کتاب [آسمانى] را می خوانند افراد نادان نیز [سخنى] همانند گفته ایشان گفتند پس خداوند روز رستاخیز در آنچه با هم اختلاف می کردند میان آنان داورى خواهد کرد 113

جمعى از مفسران از ابن عباس چنین نقل کردند: هنگامى که گروهى از مسیحیان نجران خدمت رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) آمدندعدهاى از علماى یهود نیز در آنجا حضور یافتند، بین آنها و مسیحیان در محضر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) نزاع و مشاجره در گرفت ، رافع بن حرمله یکى از یهودیان رو به جمعیت مسیحیان کرد و گفت : آئین شما پایه و اساسى ندارد و نبوت عیسى و کتاب او انجیل را انکار کرد، مردى از مسیحیان نجران نیز عین این جمله را در پاسخ آن یهودى تکرار نمود و گفت آئین یهود پایه و اساسى ندارد، در این هنگام آیه فوق نازل شد و هر دو دسته را بخاطر گفتار نادرستشان ملامت نمود.<188>

188-تفسیر «مجمع البیان» و تفسیر «قرطبی» و تفسیر «المنار» ، ذیل آیات فوق.

 





نظر بدهید
      

سوره بقره 109 - 110

وَدَّ کَثِیرٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُم مِّن بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (109) وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (110)

بسیارى از اهل کتاب پس از اینکه حق برایشان آشکار شد از روى حسدى که در وجودشان بود آرزو مى‏کردند که شما را بعد از ایمانتان کافر گردانند پس عفو کنید و درگذرید تا خدا فرمان خویش را بیاورد که خدا بر هر کارى تواناست 109    و نماز را به پا دارید و زکات را بدهید و هر گونه نیکى که براى خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا باز خواهید یافت آرى خدا به آنچه می ‏کنید بیناست 110

 

شان نزول : حسودان لجوج بسیارى از اهل کتاب مخصوصا یهود بودند که تنها به این قناعت که خود آئین اسلام را نپذیرند بلکه اصرار داشتند که مؤ منان نیز از ایمانشان باز گردند،                                           و انگیزه آنان در این امر چیزى جز حسد نبود.

 





نظر بدهید
      

سوره بقره آیه 108

  أَمْ تُرِیدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَکُمْ کَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالإِیمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ (108)

آیا مى‏خواهید از پیامبر خود همان را بخواهید که قبلا از موسى خواسته شد و هر کس کفر را با ایمان عوض کند مسلما از راه درست گمراه شده است 108

در کتب شاءن نزولهائى براى این آیه ذکر کرده اند که از نظر نتیجه تقریبا همه یکسانند:                                                                                                                                                  نخست اینکه از ابن عباس نقل شده که وهب بن زید و رافع بن حرمله نزد رسولخدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) آمدند و گفتند از سوى خدا نامه اى به عنوان ما بیاور تا آن را قرائت کنیم و سپس ایمان بیاوریم ! و یا نهرهائى براى ما جارى فرما تا از تو پیروى کنیم !. بعضى دیگر گفته اند گروهى از عرب از پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) همان تقاضائى را کردند که یهود از موسى داشتند، گفتند، خدا را آشکارا به ما نشان ده تا با چشم خود ببینیم و ایمان بیاوریم ! بعضى دیگر نوشته اند که آنها از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) تقاضا کردند براى آنان بتى از درخت مخصوص ذات انواط قرار دهد تا آن را پرستش کنند همانگونه که جاهلان بنى اسرائیل به موسى گفتند: اجعل لنا الها کما لهم الهة (براى ما بتى قرار ده همانگونه که بت پرستان دارند)!

 

 





نظر بدهید
      

سوره بقره  آیه 106 - 107

مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (106) أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ (107)

هر حکمى را نسخ کنیم یا آن را به [دست] فراموشى بسپاریم بهتر از آن یا مانندش را مى‏آوریم مگر ندانستى که خدا بر هر کارى تواناست 106                                                                                مگر ندانستى که فرمانروایى آسمانها و زمین از آن خداست و شما جز خدا سرور و یاورى ندارید 107

هدف از نسخ

باز در این آیات سخن از تبلیغات سوء یهود بر ضد مسلمانان است . آنها گاه به مسلمانان مى گفتند دین ، دین یهود است و قبله قبله یهود، و لذا پیامبر شما به سوى قبله ما (بیت المقدس ) نماز مى خواند، اما هنگامى که حکم قبله تغییر یافت و طبق آیه 144 همین سوره مسلمانان موظف شدند به سوى کعبه نماز بگذارند این دستاویز از یهود گرفته شد، آنها نغمه تازه اى ساز کردند و گفتند اگر قبله اولى صحیح بود پس دستور دوم چیست ؟ و اگر دستور دوم صحیح است اعمال گذشته شما باطل است !                                                                                                                                                     قرآن در این آیات به ایرادهاى آنها پاسخ مى گوید و قلوب مؤ منان را روشن مى سازد. <183>

183-این احتمال نیز وجود دارد که آیات فوق ناظر به تغییر و نسخ بعضی دیگر از احکام اسلام باشد ، چنانکه فخر رازی در تفسیر خود و سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن آورده اند.

 





نظر بدهید
      

سوره بقره آیه 104

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ْوَلِلکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ (104)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید نگویید راعنا و بگویید انظرنا و [این توصیه را] بشنوید و [گر نه] کافران را عذابى دردناک است 104

((ابن عباس )) مفسر معروف نقل مى کند: مسلمانان صدر اسلام هنگامى که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) مشغول سخن گفتن بود و بیان آیات و احکام الهى مى کرد گاهى از او مى خواستند کمى با تانى سخن بگوید تا بتوانند مطالب را خوب درک کنند، و سؤ الات و خواسته هاى خود را نیز مطرح نمایند، براى این درخواس ((راعنا)) که از ماده ((الرعى )) به معنى مهلت دادن است به کار مى بردند. ولى یهود همین کلمه راعنا را از ماده ((الرعونه )) که به معنى کودنى و حماقت است استعمال مى کردند (در صورت اول مفهومش این است به ما مهلت بده ولى در صورت دوم این است که ما را تحمیق کن !).  در اینجا براى یهود دستاویزى پیدا شده بود که با استفاده از همان جمله اى که مسلمانان مى گفتند، پیامبر یا مسلمانان را استهزاء کنند.  نخستین آیه فوق نازل شد و براى جلوگیرى از این سوء استفاده به مؤ منان دستور داد به جاى جمله راعنا، جمله ((انظرنا)) را به کار برند که همان مفهوم را مى رساند، و دستاویزى براى دشمن لجوج نیست . بعضى دیگر از مفسران گفته اند که جمله راعنا در لغت یهود یکنوع دشنام بود و مفهومش این بود ((بشنو که هرگز نشنوى )) این جمله را تکرار مى کردند و مى خندیدند!.  بعضى از مفسران نیز نقل کرده اند که یهود به جاى ((راعنا)) ((راعینا)) مى گفتند که معنیش چوپان ما است ، و پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را مخاطب قرار مى دادند و از این راه استهزا مى کردند <180>  این شاءن نزولها با هم تضادى ندارد و ممکن است همه صحیح باشد.

180-تفسیر قرطبی و تفسیر المنار و تفسیر فخر رازی و تفسیر ابوالفتوح رازی ذیل آیه مورد بحث.



 

 

 





نظر بدهید
      

 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ْوَلِلکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ (104)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید نگویید راعنا و بگویید انظرنا و [این توصیه را] بشنوید و [گر نه] کافران را عذابى دردناک است 104

((ابن عباس )) مفسر معروف نقل مى کند: مسلمانان صدر اسلام هنگامى که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) مشغول سخن گفتن بود و بیان آیات و احکام الهى مى کرد گاهى از او مى خواستند کمى با تانى سخن بگوید تا بتوانند مطالب را خوب درک کنند، و سؤ الات و خواسته هاى خود را نیز مطرح نمایند، براى این درخواس ((راعنا)) که از ماده ((الرعى )) به معنى مهلت دادن است به کار مى بردند.  ولى یهود همین کلمه راعنا را از ماده ((الرعونه )) که به معنى کودنى و حماقت است استعمال مى کردند (در صورت اول مفهومش این است به ما مهلت بده ولى در صورت دوم این است که ما را تحمیق کن !).  در اینجا براى یهود دستاویزى پیدا شده بود که با استفاده از همان جمله اى که مسلمانان مى گفتند، پیامبر یا مسلمانان را استهزاء کنند.  نخستین آیه فوق نازل شد و براى جلوگیرى از این سوء استفاده به مؤ منان دستور داد به جاى جمله راعنا، جمله ((انظرنا)) را به کار برند که همان مفهوم را مى رساند، و دستاویزى براى دشمن لجوج نیست .  بعضى دیگر از مفسران گفته اند که جمله راعنا در لغت یهود یکنوع دشنام بود و مفهومش این بود ((بشنو که هرگز نشنوى )) این جمله را تکرار مى کردند و مى خندیدند!.   بعضى از مفسران نیز نقل کرده اند که یهود به جاى ((راعنا)) ((راعینا)) مى گفتند که معنیش چوپان ما است ،       و پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را مخاطب قرار مى دادند و از این راه استهزا مى کردند <180>  این شاءن نزولها با هم تضادى ندارد و ممکن است همه صحیح باشد.

180-تفسیر قرطبی و تفسیر المنار و تفسیر فخر رازی و تفسیر ابوالفتوح رازی ذیل آیه مورد بحث.

 





نظر بدهید
      
   1   2      >