سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :14
  • بازدید دیروز :4
  • کل بازدید :76535
  • تعداد کل یاد داشت ها : 86
  • آخرین بازدید : 103/9/7    ساعت : 5:9 ص
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
  • Slide1
  • Slide2
  • Slide3
  • Slide4

وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَـکِنَّ الشَّیْاطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ (102) وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُواْ واتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِّنْ عِندِ اللَّه خَیْرٌ لَّوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ (103)

و آنچه را که شیطان[صفت]ها در سلطنت‏سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند پیروى کردند و سلیمان کفر نورزید لیکن آن شیطان[صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر مى‏آموختند و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروى کردند] با اینکه آن دو [فرشته] هیچ کس را تعلیم [سحر] نمى‏کردند مگر آنکه [قبلا به او] مى‏گفتند ما [وسیله] آزمایشى [براى شما] هستیم پس زنهار کافر نشوى و[لى] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایى مى‏آموختند که به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند هر چند بدون فرمان خدا نمى‏توانستند به وسیله آن به احدى زیان برسانند و [خلاصه] چیزى مى‏آموختند که برایشان زیان داشت و سودى بدیشان نمى‏رسانید و قطعا [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد در آخرت بهره‏اى ندارد وه که چه بد بود آنچه به جان خریدنداگر مى‏دانستند 102  اگر آنها گرویده و پرهیزگارى کرده بودند قطعا پاداشى [که] از جانب خدا [مى‏یافتند] بهتر بوداگر مى‏دانستند 103

شان نزول  : هنگامى که پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) ظهور کرد و ضمن آیات قرآن اعلام نمود سلیمان از پیامبران خدا بوده است ، بعضى از احبار و علماى یهود گفتند: از محمد تعجب نمى کنید که مى گوید سلیمان پیامبر است در صورتى که او ساحر بوده ؟. این گفتار یهود علاوه بر اینکه تهمت و افتراى بزرگى نسبت به این پیامبر الهى محسوب مى شد لازمه اش تکفیر سلیمان (علیه السلام ) بود، زیرا طبق گفته آنان سلیمان مرد ساحرى بوده که خود را به دروغ پیامبر خوانده و این عمل موجب کفر است . آیات فوق به آنها پاسخ مى گوید. <167>                                                                                   167-سیره ابن هشام جلد 2 صفحه 192 و مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث (با کمی تفاوت)

سلیمان و ساحران بابل                                                                                                                                                                                                                                      از احادیث چنین بر مى آید که در زمان سلیمان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) گروهى در کشور او به عمل سحر و جادوگرى پرداختند سلیمان دستور داد تمام نوشته ها و اوراق آنها را جمع آورى کرده در محل مخصوصى نگهدارى کنند (این نگهدارى شاید به خاطر آن بوده که مطالب مفیدى براى دفع سحر ساحران در میان آنها وجود داشته )  پس از وفات سلیمان گروهى آنها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند، بعضى از این موقعیت استفاده کرده و گفتند سلیمان اصلا پیامبر نبود بلکه به کمک همین سحر و جادوگریها بر کشورش مسلط شد و امور خارق العاده انجام مى داد! گروهى از بنى اسرائیل هم از آنها تبعیت کردند و سخت به جادوگرى دل بستند، تا آنجا که دست از تورات نیز برداشتند.

 





نظر بدهید
      

سوره بقره آیه 99-100-101

َلَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَیْکَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَمَا یَکْفُرُ بِهَا إِلاَّ الْفَاسِقُونَ (99) أَوَکُلَّمَا عَاهَدُواْ عَهْداً نَّبَذَهُ فَرِیقٌ مِّنْهُم بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ (100) وَلَمَّا جَاءهُمْ رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ کِتَابَ اللّهِ وَرَاء ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ (101

و همانا بر تو آیاتى روشن فرو فرستادیم و جز فاسقان [کسى] آنها را انکار نمى‏کند 99  و مگر نه این بود که [یهود] هر گاه پیمانى بستند گروهى از ایشان آن را دور افکندند بلکه [حقیقت این است که] بیشترشان ایمان نمى‏آورند 100 و آنگاه که فرستاده‏اى از جانب خداوند برایشان آمد که آنچه را با آنان بود تصدیق می داشت گروهى از اهل کتاب ،  کتاب خدا را پشت‏ سر افکندند                                 چنانکه گویى [از آن هیچ] نمی دانند 101 

در مورد آیه اول شاءن نزولى از ابن عباس نقل شده است و آن اینکه : ((ابن صوریا)) دانشمند یهودى از روى لجاج و عناد به پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) گفت : تو چیزى که براى ما مفهوم باشد نیاورده اى ! و خداوند نشانه روشنى بر تو نازل نکرده تا ما از تو تبعیت کنیم ، آیه فوق نازل شد و به او صریحا پاسخ گفت . <166>  

  166-مجمع البیان و تفسیر قرطبی ذیل آیه مورد بحث.<br>

 

 





نظر بدهید
      

 سوره بقره آیه 97 - 98

قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ (97) مَن کَانَ عَدُوًّا لِّلّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِیلَ وَمِیکَالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِّلْکَافِرِینَ (98)

بگو کسى که دشمن جبرئیل است [در واقع دشمن خداست] چرا که او به فرمان خدا قرآن را بر قلبت نازل کرده است در حالى که مؤید [کتابهاى آسمانى] پیش از آن و هدایت و بشارتى براى مؤمنان است 97 هر که دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل است [بداند که] خدا یقینا دشمن کافران است 98

هنگامى که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) به مدینه آمد روزى ابن صوریا (یکى از علماى یهود) با جمعى از یهود فدک نزد پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) آمدند، و سؤ الات گوناگونى از حضرتش کردند، و نشانه هائى را که گواه نبوت و رسالت او بود جستجو نمودند، از جمله گفتند: اى محمد خواب تو چگونه است ؟ زیرا به ما اطلاعاتى درباره خواب پیامبر موعود داده شده است ، فرمود: تنام عیناى و قلبى یقظان !: ((چشم من به خواب مى رود اما قلبم بیدار است )) گفتند راست گفتى اى محمد! و پس از سؤ الات متعدد دیگر، ابن صوریا گفت : یک سؤ ال باقى مانده که اگر آن را صحیح جواب دهى به تو ایمان مى آوریم و از تو پیروى خواهیم کرد، نام آن فرشتهاى که بر تو نازل مى شود چیست ؟ فرمود: جبرئیل است . ((ابن صوریا)) گفت : او دشمن ما است ، دستورهاى مشکل درباره جهاد و جنگ مى آورد، اما میکائیل همیشه دستورهاى ساده و راحت آورده ، اگر فرشته وحى تو میکائیل بود به تو ایمان مى آوردیم !. <161>  161-مجمع البیان این حدیث را از ابن عباس نقل کرده و در کتب دیگر مانند تفسیر فخر رازی و المیزان و المنار و غیر آن نیز (با تفاوتهائی) آمده است

 





نظر بدهید
      

در اسلام مرکز فعالیتهای علمی و فرهنگی ، مسجد در نظر گرفته شده است واز مسجد شعاع این فعالیتهای علمی وفرهنگی به عرصه اجتماع وارد می شود.لازمه ی این تفکر نیاز است که در ابتدای کارهای علمی و فرهنگی مردم به مسجد رغبت پیدا کنند وحضور آنها در مسجد چشمگیر باشد...پس  یکی از کارهای اولیه برای فعالیتهای علمی فرهنگی دعوت مردم به مسجد است با پر بودن مسجد از مردم نماز گزار می توان آنها را به روشهای صحیح آگاه نمود وآنها را برای کارهای خوب بسیج نمود.

دومین مسئله در بعد علمی فرهنگی ، داشتن برنامه های متنوع در مسجد است یا اینکه فعالیتها از مسجد شروع و یا به مسجد خاتمه یابد این نوع فعالیتها ، نگرش افراد به مسجد تغییر خواهد کرد و همیشه مسجد به عنوان کانون فعالیت و تکاپو شناخته خواهد شد این تنوع فعالیتها ، باید به گونه ایی شکل گیرد که  درمحلات مسجدحداکثر افراد در مسجد حاضر گردند...

سومین مسئله : ارتباط دادن بچه های مسجد با بچه های مسجد محلات دیگر است این ارتباط با مساجدی که در آن فعالیتهای خاموش صورت میگیرد باید اولویت باشد یعنی مسجد فعال، باید بچه های دیگر محلات را جذب وآنها را برای فعال نگه داشتن مسجد محل شان کمک کند 

آشنایی با        نماز     قرآن     تاریخ اسلام         داشتن نشریه علمی فرهنگی        در دسترس قرار دادن کلیپ و آثار مذهبی         برگزاری اردو تفریحی آموزشی      تشکیل گروههای سرود






نظر بدهید
      

  وَلَمَّا جَاءهُمْ کِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ                                                                                                                     وَکَانُواْ مِن قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُواْ                                                                                                                              فَلَمَّا جَاءهُم مَّا عَرَفُواْ کَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْکَافِرِینَ (89) 

و هنگامى که از جانب خداوند کتابى که مؤید آنچه نزد آنان است برایشان آمد و از دیرباز [در انتظارش] بر کسانى که کافر شده بودند پیروزى می جستند ولى همین که آنچه [که اوصافش] را  می شناختند برایشان آمد انکارش کردند پس لعنت‏خدا بر کافران باد         89

از امام صادق (علیه السلام ) ذیل این آیات چنین نقل شده که ((یهود در کتابهاى خویش دیده بودند هجرتگاه پیامبر اسلام بین کوه ((عیر)) و کوه ((احد)) (دو کوه در دو طرف مدینه ) خواهد بود، یهود از سرزمین خویش بیرون آمدند و در جستجوى سرزمین مهاجرت رسول اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) پرداختند، در این میان به کوهى بنام ((حداد)) رسیدند گفتند ((حداد)) همان ((احد)) است در همانجا متفرق شدند و هر گروهى در جائى مـسـکن گـزیـدنـد بـعـضى در سرزمین ((تیما)) و بعضى دیگر در ((فدک )) و عده اى در ((خیبر)) . آنان که در ((تیما)) بودند میل دیدار برادران خویش نمـودند، در این اثنا عربى عبور مى کرد مرکبى را از او کرایه کردند، وى گفت من شما را از میان کوه ((عیر)) و ((احد)) خواهم برد، به او گفتند هنگامى که بین این دو کوه رسیدى ما را آگـــــــاه نما.  مرد عرب هنگامى که به سرزمین مدینه رسید اعلام کرد که اینجا همان سرزمین است که بین دو کــوه عیر و احد قرار گرفته است ، سپس اشــاره کــرد و گفت : این عیر است و آن هم احد، یهود از مرکب پیاده شدند و گفتند: ما به مقصود رسیدیم دیگر احتیاج به مرکب تو نیست ، و هر جا مى خواهى برو. نامه اى به برادران خویش نوشتند که ما آن سرزمین را یافتیم ، شما هم به سوى ما کوچ کنید، در پاسـخ آنها نــوشــتند مـا در ایـنـجا مسکن گزیده ایــم و خانه و اموالى تهیه کرده ایم و از آن سرزمین فاصله اى نداریم ، هنگامى که پیامبر موعود به آنجا مهاجرت نمود به سرعت بـــه سوى شـــما خواهیــم آمد! آنــها در سرزمین مدینه ماندند و اموال فراوانى کسب نمودند این خبر به سلطانى بنام ((تبع )) رسید با آنها جنگید، یهود در قلعه هاى خویش متحصن شدند، وى آنها را محاصره کرد و سپس به آنها امان داد، آنها به نزد سلطان آمدند تبع گفت من این سرزمین را پسندیده ام و در این سرزمین خواهم ماند، در پاسخ وى گفتند: این چنین نخواهد شد زیرا این سرزمین هجرتگاه پیامبرى است که جز او کسى نمى تواند به عنوان ریاست در این سرزمین بماند. تبع گفت : بنــابرایــن من از خاندان خویش کسانى را در اینجا قرار خواهم داد تا آن زمانى که پیامبر موعود بیاید وى را یارى نمایند، لذا او دو قبیـله مــعـــروف اوس و خــزرج را در آن مـکـان ساکن نمود. این دو قبیله هنگامى که جمعیت فراوانى پیدا کردند به اموال یهود تجاوز نمودند، یهودیان به آنها مى گفـتند هنگامى که محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) مبعوث گردد شما را از سرزمین ما بیرون خواهد کرد! هنگامى که محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) مبعـوث شد، اوس و خزرج که به نام انصار معروف شدند به او ایمان آوردند و یهود وى را انکار نمودند این است معنى آیه ((و کانوا من قبل یستفتحون على الذین کفروا)).

 

 





نظر بدهید
      

سوره بقره

آیه : 78-79

وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لاَ یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلاَّ أَمَانِیَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ (78)                                                                                                                                                                             فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَ وَیْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا یَکْسِبُونَ (79)

ترجمه

و [بعضى] از آنان بی سوادانى هستند که کتاب [خدا] را جز خیالات خامى نمى‏ دانند و فقط گمان می‏برند 78

پس واى بر کسانى که کتاب [تحریف‏شده‏اى] با دستهاى خود مى‏ نویسند سپس مى‏گویند این از جانب خداست تا بدان بهاى ناچیزى به دست آرند پس واى بر ایشان از آنچه دستهایشان نوشته و واى بر ایشان از آنچه [از این راه] به دست مى‏ آورند 79


جمعى از دانشمندان یهود اوصافى را که براى پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در تورات آمده بود تغییر دادند و این تغییر به خاطر حفظ موقعیت خود و منافعى بود که همه سال از ناحیه عوام به آنها مى رسید. هنگامى که پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) مبعوث شد، و اوصاف او را با آنچه در تورات آمده بود مطابق دیدند ترسیدند که در صورت روشن شدن این واقعیت منافع آنها در خطر قرار گیرد، لذا بجاى اوصاف واقعى مذکور در تورات ، صفاتى بر ضد آن نوشتند. عوام یهود که تا آن زمان کم و بیش صفات واقعى او را شنیده بودند، از علماى خود مى پرسیدند آیا این همان پیامبر موعود نیست که بشارت ظهور او را میدادید؟ آنها آیات تحریف شده تورات را بر آنها مى خواندند تا به این وسیله قانع شوند. "1"                                                                                          

1-این شان نزول به طور اجمال در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه مورد بحث

 





نظر بدهید
      

 

آیه 76-77

وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَىَ بَعْضٍ قَالُواْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَآجُّوکُم بِهِ عِندَ رَبِّکُمْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (76) أَوَلاَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ (77)

ترجمه :

و [همین یهودیان] چون با کسانى که ایمان آورده‏اند برخورد کنند می‏گویند ما ایمان آورده‏ایم و وقتى با همدیگر خلوت میکنند میگویند چرا از آنچه خداوند بر شما گشوده است براى آنان حکایت می‏کنید76

آیا نمی‏دانند که خداوند آنچه را پوشیده میدارند و آنچه را آشکار میکنند میداند 77

 

بعضى از مفسران در شان نزول دو آیه اخیر از امام باقر (علیه السلام ) چنین نقل کرده اند:((گروهى از یهود که دشمنى با حق نداشتند هنگامى که مسلمانان را ملاقات مى کردند از آنچه در تورات پیرامون صفات پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) آمده بود به آنها خبر میدادند، بزرگان یهود از این امر آگاه شدند و آنها را از این کار نهى کردند، و گفتند شما صفات محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را که در تورات آمده براى آنها بازگو نکنید تا در پیشگاه خدا دلیلى بر ضد شما نداشته باشند، آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت )). "1"                          

1-مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث

 





نظر بدهید
      

 

آیه :41

 یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُواْ نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ (40) وَآمِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَکُمْ وَلاَ تَکُونُواْ أَوَّلَ کَافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآیَاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَإِیَّایَ فَاتَّقُونِ (41)

ترجمه :

و بدانچه نازل کرده‏ام که مؤید همان چیزى است که با شماست ایمان آرید و نخستین منکر آن نباشید و آیات مرا به بهایى ناچیز نفروشید و تنها از من پروا کنید 41

بعضى از مفسران بزرگ از امام باقر (علیه السلام ) در شاءن نزول نخستین آیات مورد بحث چنین نقل کرده اند که : ((حیى بن اخطب ، و کعب بن اشرف ، و جمعى دیگر از یهود، هر سال مجلس میهمانى (پر زرق و برقى ) از طرف یهودیان براى آنها ترتیب داده مى شد، آنها حتى راضى نبودند که این منفعت کوچک به خاطر قیام پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) از میان برود، به این دلیل (و دلائل دیگر) آیات تورات را که در زمینه اوصاف پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) بود تحریف کردند، این همان ((ثمن قلیل )) و بهاى  کم است که قرآن در این آیه به آن اشاره مى کند."1"                                                                              

 

 1 : مجمع البیان ذیل آیات موردنظر

 





نظر بدهید
      

شان نزول آیات سوره بقره

آیه : 26      

 

إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا  فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ   فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَیَهْدِی بِهِ کَثِیراً  وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ (26)

ترجمه :

خداى را از اینکه به پشه‏اى یا فروتر [یا فراتر] از آن مثل زند شرم نیاید پس کسانى که ایمان آورده‏اند مى‏دانند که آن [م ث ل] از جانب پروردگارشان بجاست ولى کسانى که به کفر گراییده‏اند مى‏گویند خدا از این م ث ل چه قصد داشته است [خدا] بسیارى را به آن گمراه و بسیارى را با آن راهنمایى مى‏کند و[لى] جز نافرمانان را با آن گمراه نمى‏کند 26

 

جمعى از مفسران از ابن عباس در شاءن نزول نخستین آیه فوق چنین نقل کرده اند: هنگامى که خداوند در آیات گذشته پیرامون منافقین ، دو مثال براى آنها بیان کرد (مثلهم کمثل الذى استوقد نارا ... و او کصیب من السماء...) منافقین گفتند خداوند برتر و بالاتر از این است که چنین مثالهائى بزند، و از این راه در وحى بودن قرآن اظهار تردید کردند، در این موقع آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت .  بعضى دیگر گفته اند هنگامى که در آیات قرآن ، مثلهائى به ((ذباب )) (مگس ) و عنکبوت نازل گردید، جمعى از مشرکان این موضوع را بهانه قرار داده زبان به انتقاد گشودند و مسخره کردند که این چگونه وحى آسمانى است           که سخن از ((عنکبوت )) و ((مگس )) مى گوید؟ آیه فوق نازل شد و با تعبیراتى زنده به آنها جواب داد.   آیا خداوند هم مثال مى زند؟!

 





نظر بدهید
      
<      1   2